مشهورترین اجساد کوه اورست، قصه خفتگان آن بالا

ساخت وبلاگ

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

جرج مالوری، اولین جسد

پیکر جورج مالوری در سال 1999 و 74 سال پس از گم شدن او در طول یک فصل بهار که به طور غیرطبیعی گرم بود، یافت شد. مالوری اولین کسی بود که تلاش کرد به قله اورست دست یابد و هنوز هم هیچ کس متوجه نشده که او توانسته به هدفش برسد یا خیر؟ در سال 1924 جورج مالوری به همراه اندرو ایروین از سمت شمالی کوه، عازم تلاش برای صعود به قله شدند. تا آنجایی که اطلاعات موجود نشان می دهد، دوربین آنها همراه ایروین بود که هنوز هم اثری از وی یافت نشده است.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

جسد مالوری در شرایط پیدا شد که بالاتنه، نیمی از پاها و دست چپش تقریبا به شکل کامل سالم مانده بود. او کت و شلوار پشمی تویید به تن داشت و با کپسول های اکسیژن سنگین و قدیمی احاطه شده بود. جراحات جدی ناشی از طناب دور کمرش باعث شد کسانی که او را پیدا کردند به این نتیجه برسند که هنگام سقوط از یک صخره به یک کوهنورد دیگر با طناب متصل بوده و همین فشار طناب منجر به این آسیب دیدگی شده بود.

هنوز هم مشخص نیست مالوری به قله رسیده بوده یا خیر و تا امروز لقب اولین صعودکنندگان اورست به ادموند هیلاری و تنزینگ نورگی تعلق دارد.

پوتین سبز اورست

پوتین سبز یا کفش سبزه اورست تنها مشهورترین جسد این کوه نیست بلکه به نوعی یک آدرس هم محسوب می شود. نام این کوهنورد تسوانگ پالجور است، اما بیشتر کسانی که با او برخورد کرده اند وی را به نام کفش سبزه یا پوتین سبزه می شناسند. جسد وی چیزی حدود بیست سال در جای خود قرار داشت و به عنوان علامت مسیر شناخته می شد.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

پالجور برای تامین هزینه خانواده به پلیس مرزی هندوستان پیوست و به خاطر شغلش به از ارتفاعات صعود می کرد. این یک ورزش نبود بلکه بخشی از کار آنها بود که بعدا سرنوشت را نوشت. پس از آن تسوآنگ با یک اکسپدیشن هندی راهی صعود اورست شد. در یکی از روزهای بهار 1996 بود که او به همراه دو نفر دیگر راهی قله شدند و با وجود دستور بازگشت از سمت سرپرست تا دیرهنگام به سمت قله ادامه دادند. نهایتا ساعت 17:35 دقیقه بعد از ظهر از پشت بیسیم اعلام کردند به قله رسیده اند و سپس بازگشت خود را شروع کردند.

در زمان بازگشت نفرات، هوا رو به وخامت گذاشت و کوه در میان باد و کولاک غرق شد. واقعیت امر این است که هیچ کس نمی داند برای کفش سبز اورست چه اتفاقی افتاد اما او در مسیر شمالی باقی ماند تا اینکه نهایتا در سال 2014 جسدش توسط شرپاها به مکانی دور از دید منتقل گردید.

زیبای خفته

این عاشقانه ترین و تلخ ترین داستان در بین اجساد کوه اورست است. در نگاه اول، به نظر می رسد که فرانسیس دیستفانو-آرسنتیف هیچ شانسی در مقابل اورست نداشت. این زن ۴۰ ساله آمریکایی نه یک کوهنورد حرفه ای بود و نه یک ماجراجوی جاه طلب. با این حال، او با یک کوهنورد معروف به نام سرگئی آرسنتیف ازدواج کرد که به دلیل صعود به پنج قله مرتفع زادگاهش روسیه به “پلنگ برفی” معروف بود.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

این زوج با هم تصمیم گرفتند با رسیدن به قله بدون اکسیژن کمکی، تاریخ ساز شوند. فرانسیس در ماه مه ۱۹۹۸ به همراه همسرش سرگئی آرسنتیف وارد کمپ اصلی اورست شد. سرانجام پس از چالش های فراوان، فرانسیس و همسرش توانستند با موفقیت به قله اورست صعود کنند. فرانسیس اولین زن آمریکایی بود که بدون اکسیژن مکمل به قله اورست رسید. اما داستان آنان در بازگشت تلخ شد.

آنها در سفر خود از هم جدا شدند. فرانسیس در طول مسیر گیر کرد، در حالی که سرگئی توانست با موفقیت به کمپ بازگردد. حتی پس از چند ساعت انتظار، فرانسیس برنگشت. سرگئی نگران بازگشت تا همراه با اکسیژن به دنبال او بگردد.

ایان وودال و کتی اوداود، دو کوهنورد دیگر از تیم اکسپدیشن متفاوت کوه اورست نیز او را در طول سفر خود مشاهده کردند. آب و هوای چالش برانگیز، موقعیت مکانی خطرناک و وضعیت او کمک به او را برای آنها دشوار می کرد. فرانسیس از آنها خواست که او را تنها نگذارند، اما آنها چاره ای نداشتند زیرا زندگی آنها در خطر بود. زیبای خفته اورست در همان نقطه ای که این کوهنوردان او را دیدند آخرین نفس خود را سپری کرد.

سرگئی نیز پس از مشاهده توسط تیم ازبکستانی در دو روز قبل ناپدید شد. سرانجام پس از حدود دو سال جسد سرگئی را سایر پیدا کردند. به طور گسترده پذیرفته شده است که او در مسیر یافتن فرانسیس از یک صخره سقوط کرد.

زیبای خفته اورست برای سالها منتظر بود تا معشوقش او را با یک بوسه بیدار کند، غافل از اینکه معشوقش نیز در بلندای کوه الهه مادر آرمیده بود. فرانسیس آرسنتیف سرانجام در سال ۲۰۰۷ طی مراسمی توسط سایر کوهنوردان به قعر دره های اورست سپرده شد و از نظرها دور گشت.

یک زن آن بالا نشسته است

کوهنورد آلمانی هانلور اشماتز عاشق کوهنوردی بود. اشماتز در سال ۱۹۷۹ همراه با همسرش، گرهارد، بلندپروازانه ترین سفر خود را آغاز کرد: صعود به قله اورست. در حالی که زن و شوهر در تلاش خود کامیاب شدند، سفر آنها به پایین با یک تراژدی ویرانگر به پایان رسید زیرا در نهایت اشماتس جان خود را از دست داد و او را به اولین زن و اولین آلمانی تبدیل کرد که در قله اورست جان باخت.

پس از روزها تلاش بود که آنها به توانستند از پس مشکلات برآمده و خود را به گردنه جنوبی اورست برسانند. هانلور که تا آن زمان با شوهرش صعود می کرد از او جدا شد و با 3 کوهنورد دیگر در یک کرده جای گرفت.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

هانلور و گروهش حرکت به سمت قله را در ساعت ۵ صبح آغاز کردند. در حالی که وی به سمت قله می رفت، گرهارد و هم تیمی های وی به دلیل وخامت سریع شرایط آب و هوا به سمت کمپ ۳ به راه افتادند.

حدود ساعت۶ بعد از ظهر بود که گرهارد از طریق ارتباطات بیسیمی متوجه شد که همسرش و سایرین به قله رسیده اند. هانلور اشماتس چهارمین زن کوهنورد جهان بود که به قله اورست صعود کرد.

با این وجود این آغاز ماجرا بود. به گفته اعضای بازمانده، هانلور و ری ژنت، کوهنورد امریکایی بیش از حد خسته شده بودند و نمی توانستند ادامه دهند. آنها تصمیم داشتند توقف کنند و ادامه فرود را پس از بیواک انجام دهند.

شرپا سونگدار و آنگ جانگبو که همراه هانلور و ری ژنت بودند به آنها نسبت به این تصمیم خطرناک هشدار دادند. اما ژنت به نقطه شکست رسیده بود و ماند که همین توقف منجر به مرگ وی به دلیل هیپوترمی گردید.

هانلور و دو شرپا که از مرگ ژنت شوکه شده بودند تصمیم می گیرند به مسیرشان ادامه دهند. اما دیگر خیلی دیر شده بود. بدن هانلور اشماتس شروع به تسلیم شدن در برابر شرایط سخت ارتفاع کرده بود. آخرین کلمات هانلور به گفته شرپایی که همراه وی بود “آب، آب” بودند. او در همان حال که برای استراحت نشسته بود درگذشت.

نهایتا این باد بود که جسد هانلور اشماتس را در جبهه کانگ شونگ به آرامش رساند.

همسایه ای برای پوتین سبزه

دیوید شارپ به دلیل تواناییش در صعود و البته هم هوایی راحت در بین کوهنوردان شناخته می شد. وی همچنین در بین سایر همنوردانش به حسن خلق شهرت داشت و نقش کوتاهی نیز در سریال تلویزیونی اورست: ماورا محدودیت، بازی کرده بود.

دیوید در کنار فعالیت های شغلی خود، به کوهنوردی می پرداخت و دارای دستآوردهای خوبی در این زمینه نیز بود. او توانسته بود چند قله بلند جهان از جمله چوآیو را صعود کند. شارپ به دنبال صعود سبکبار و بدون استفاده از اکسیژن کمکی و باربران محلی بود و به این سبک صعود پایبندی داشت.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

شارپ در سال ۲۰۰۶ تصمیم به صعود انفرادی اورست گرفت که توسط شرکت آسین ترکینگ سازماندهی شده بود. وی با وجود خطرات بدون اکسیژن کمکی صعود می کرد. سایر اعضای شرکت کننده در این برنامه که توسط شرکت سازماندهی شده بودند نیز برای خود فعالیت می کردند و همراهی با شارپ نداشتند.

دیوید پس از هم هوایی در کمپ های بالاتر تصمیم به شروع صعود گرفت. وی در تاریخ ۱۳ می راهی قله شد. مشخص نیست که او به قله رسیده است یا نزدیک به قله اقدام به بازگشت کرد. شارپ در طول فرود خود مجبور شد در ارتفاع ۸۵۰۰ متری و نزدیک محل موسوم به کفش سبزه بیواک کند. او فاقد اکسیژن کمکی بود و احتمالا به همین دلیل نیز از بیماری ارتفاع رنج می برد.

وی در حالی که دستهایش را دور پاهایش گره زده بود، در سمت راست پوتین سبزه قرار گرفت. یک برآمدگی غار مانند که تقریبا در ارتفاع ۸۵۰۰ متری قرار گرفته است. در همان جا نیز ذره ذره منجمد شد و جان سپرد.

آرمیده در قدمگاه هیلاری

دونالد کش تا ماه دسامبر سال ۲۰۱۹ به عنوان یک فروشنده نرم افزار در یوتاه امریکا فعالیت می کرد که تصمیم گرفت شغلش را به خاطر به پایان رساندن هدفش کنار بگذارد. این کوهنورد ۵۴ ساله به دنبال آن بود که ۷ قله ۷ قاره (بلندترین قلل قاره های جهان) را صعود کند و دو قله وینسون مسیف در جنوبگان و اورست برایش باقی مانده بود.

در تاریخ ۲۲ می همان سال یکی از بهترین پنجره های آب و هوای فصل در طول تاریخ صعودهای اورست باز شد و بیش از ۲۰۰ کوهنورد تلاش خود را برای صعود به اورست آغاز کردند. دن کش نیز به همراه شرکت نپالی پایونیر ادونچر در حال صعود بود. دونالد بعد از ۱۲ ساعت تلاش به همراه دو شرپا که او را راهنمایی می کردند به قله رسید.

اما در هنگام فرود ماجرا آغاز شد و کش از هوش رفت. این دو شرپا به سرعت سی پی آر انجام داده و توانستند دونالد را به پایین قدمگاه هیلاری، صخره نمادین در ۷۰ متری زیر قله هدایت کنند. قدمگاه هیلاری دیگر مانند گذشته سخت نیست و گمان می رود بروز زلزله سال ۲۰۱۵ نپال باعث آسانتر شدن آن شده است. اما هنوز هم بخشی باریک به حساب می آید و در شرایط ترافیک صعود این نقطه به یک گلوگاه تبدیل می شود.

هیچ کس برای مردن به کوهنوردی نمی رود با این وجود به قول رینهولد مسنر، کوهنوردی بدون خطر مرگ، کوهنوردی نیست. حقیقت تلخ هم این است که نهایتا نرد عشق بازنده هایی دارد. کسانی که جان خودشان را از دست می دهند و بازمانده هایی که در حسرت روزهای از دست رفته آه می کشند. کوه اورست یکی از میعادگاه های کوهنوردان در طول تاریخ بوده است که بسیاری را برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز به خود جلب کرد و برخی از این آرزومندان نیز در این مسیر جانشان را از دست دادند و در دامن آن کوه بلند برای همیشه آرمیدند. در این مقاله ما به بررسی و معرفی مشهورترین اجساد اورست می پردازیم که هم بخشی از تاریخ تراژیک کوهنوردی را تشکیل می دهند و هم زنگ خطری به شمار می روند برای نویسنده و خوانندگان که کوهستان خطرناک است و این خطرات با وجود رشد تکنولوژی و امکانات همچنان پابرجاست. نهایتا طبیعت پیروز بازی خواهد بود.

زمانی که کش و شرپاها به قدمگاه هیلاری رسیدند مجبور شدند حداقل دو ساعت صبر کنند. در طول این انتظار بی پایان بود که کش دوباره بیهوش شد و نفس های آخرش را کشید. شرپاها نیز تلاش کردند تا او را دوباره احیا کنند اما بی فایده بود.

کش بی تجربه نبود و در یک سفر قبلی خود بخشی از انگشتان دست راست را به دلیل سرمازدگی از دست داده بود. علت مرگ دونالد هنوز مشخص نشده است اما خانواده وی معتقدند او دچار ایست قلبی شده بود.

دونالد کش دقیقا در زیر قدمگاه هیلاری و ارتفاع ۸۷۵۰ متری قرار دارد و بسیاری از جمله آلن آرنت عقیده دارند که نمی شود جسد وی را به پایین انتقال داد. دوستانش نیز فکر می کنند که محل استراحت او دقیقا جاییست که خودش می خواست.

4.8/5 - (43 امتیاز)
پرورش اندام...
ما را در سایت پرورش اندام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : موزیک دان andam بازدید : 302 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 15:16

خبرنامه