نحوه تعیین اهداف بلند مدت و دستیابی به موفقیت ( قسمت اول )

آیا تا به حال فکر کرده اید که زندگی شما در ۵ یا ۱۰ سال آینده چگونه خواهد بود؟ آیا همان کارهایی را که امروز انجام می دهید انجام خواهید داد یا کاری کاملا متفاوت انجام خواهید داد؟ اینها سوالاتی هستند که ممکن است زمانی که به تعیین اهداف بلندمدت فکر می کنید از خود بپرسید.

وقتی صحبت از آینده می شود، تنها سه احتمال وجود دارد که به ذهن می رسد: یا همان خواهد بود، یا بدتر می شود، یا بهتر از جایی که الان هستید.

آنچه می خواهید با زندگی خود انجام دهید به خودتان بستگی دارد، اما اعمال شما و بی عملی می تواند به یکی از این نتایج منجر شود. در صورتی که شما آینده بهتری را می خواهید، مانند بسیاری از موارد دیگر، این به تعیین اهدافی در آینده بستگی دارد که در حال حاضر می توانید روی آن ها کار کنید. از طریق کار مداوم، می توانید زندگی خود را به شیوه ای کاملا متفاوت از آنچه اکنون می بینید، ببینید.

فهرست مطالب

1. اهداف بلند مدت چیست؟
   • نمونه هایی از اهداف بلند مدت
2. چگونه اهداف بلندمدت خود را تعیین کنید (و به آنها برسید)
   • هدف گذاری کنید نه رویاپردازی
   • خاص باشید
   • اهداف خود را بنویسید
   • هدف بلند مدت خود را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید
   • به خاطر داشته باشید که چرا اهداف بلندمدت خود را انجام می دهید
   • دوباره ارزیابی و تنظیم کنید
   • تسلیم نشوید
3. تعیین اهداف شغلی بلند مدت در حول کار
   • بدانید چه می خواهید
   • از خود بپرسید: چه مهارت هایی کم دارم؟
   • بدانید که موفقیت یک مسیر باقی می گذارد
   • پشت سر دیگران غیبت کردن به کار شما کمکی نمی کند
   • وقتی سر کار هستید کار کنید
   • روی اینکه چگونه می توانید بهتر باشید تمرکز کنید
   • الگوی رفتارهای موفق
4. سخن نهایی

اهداف بلند مدت چیست؟

یک هدف بلند مدت دقیقاً همان چیزی است که از اسمش مشخص است: هدفی است که در چند ماه آینده قابل دستیابی نیست، بلکه در چند سال یا بیشتر قابل دستیابی است. این نیز یک سوال بسیار رایج در مصاحبه است.

هر کس برای زندگی خود برنامه ای دارد یا حداقل آرزوهای بلندپروازانه ای دارد. همه ما تصور می کنیم که آینده ما چگونه خواهد بود، چه خواهیم کرد، چگونه زندگی خواهیم کرد و حتی با چه کسی زندگی خواهیم کرد. دیگران جزئیات دقیقی خواهند داشت که نشان می دهد خانه رویایی آنها چگونه است، چه نوع ماشینی سوار خواهند شد و حتی چند فرزند و نام آنها را نشان می دهد.

در حالی که همه چیز به ندرت دقیقاً مطابق برنامه ریزی پیش می رود، اهمیت اهداف بلند مدت این است که به عنوان یک قطب نمای کلی برای زندگی شما عمل کنند. به عنوان مثال، شریک زندگی شما ممکن است با داشتن دو یا سه فرزند موافق نباشد، بنابراین، می ‌توانید به جای آن، چند بچه به سرپرستی بگیرید یا به فرزندخواندگی بپذیرید. به همان اندازه که چشمتان به یک خانه رویایی دوخته شده است، ممکن است در نهایت دوست داشته باشید که در یک خانه مشترک زندگی کنید. منظور از داشتن این اهداف این است که بدون آنها، شما فقط بدون انگیزه یا انگیزه خاصی در طول زندگی سپری می کنید.

موفق ترین افراد قدرت تعیین هدف و چگونگی شکستن اهداف بزرگ تر را می دانند که ممکن است سال ها طول بکشد تا به مجموعه ای از اهداف کوچک تر و کوتاه مدت تر دست پیدا کنید که شما را متمرکز و با انگیزه نگه می دارد.

نمونه هایی از اهداف بلند مدت

اهداف بلند مدت را می توان تقریباً در هر زمینه ای از زندگی شما اعمال کرد. رابطه بهتری می خواهید؟ یک هدف مشخص کنید. سلامتی بهتر می خواهید؟ یک هدف مشخص کنید. جمله بندی و البته نتیجه متفاوت خواهد بود، اما هر هدف عادت های خاصی را القا می کند که می توانید هر روز برای رسیدن به آنها انجام دهید. در اینجا نمونه ای از انواع اهدافی است که می توانید تعیین کنید.

• شغل: در عرض سه سال ارتقاء و افزایش حقوق دریافت خواهم کرد.
• روابط: من مهارت های ارتباطی خود را برای مراقبت بیشتر نسبت به همسرم بهبود خواهم داد.
• امور مالی: من به اندازه کافی پول برای پیش پرداخت یک خانه در پنج سال آینده پس انداز خواهم کرد.
• زندگی شخصی: من تا یک سال آینده کلسترول خونم را به سطوح سالم کاهش خواهم داد.

حتی اگر این اهداف در آینده نزدیک هستند، گام ‌هایی که می ‌توانید در حال حاضر بردارید می ‌تواند به شما در دستیابی به آن‌ ها کمک کند. شما حتی می توانید از طریق الگوهای خاص نیز به تقویت این اهداف نگاه کنید .

چگونه اهداف بلندمدت خود را تعیین کنید (و به آنها برسید)

آیا موقع تجزیه و تحلیل احساس فلج شدن به شما دست می دهد؟ این یک وضعیت رایج است که زمانی اتفاق می افتد که افراد با گزینه های زیادی روبرو می شوند. وقتی با گزینه ‌های زیاد روبرو می ‌شوند، در انتخاب گزینه «درست» دچار وسواس می ‌شوند و هرگز تصمیمی نمی‌ گیرند.

این همان موردی است که در بالا به آن اشاره شد به دست آوردن دید تونلی و احساس غرق شدن در اهداف آسان است و شاید حتی شما قبل از شروع آن را رها کنید. در موارد دیگر، افراد مطمئن نیستند که حتی از کجا باید شروع کنند.

و هیچ راهنمای استراتژی مشخصی در مورد اینکه چگونه به سمت ارتقا یافتن فراتر از توصیه های عمومی برویم وجود ندارد. با این حال، در اینجا یک راهنما در مورد چگونگی تنظیم اهداف بلندمدت و رسیدن به موفقیت وجود دارد.

در اینجا ۷ نکته خاص وجود دارد که به شما در تعیین این اهداف و تقویت اهمیت اهداف بلندمدت برای تعیین و تلاش برای رسیدن به آنها کمک می کند.

1. هدف گذاری کنید نه رویاپردازی

چه کسی به برنده شدن در لاتاری یا ارث بردن از یکی از اقوام ثروتمند فکر نکرده است؟ در حالی که   خیال پردازی درباره این چیزها اشکالی ندارد، اما آنها اهداف ملموسی نیستند.

اهداف هرگز نباید بر اساس «اگر فلان اتفاق بیفتد» باشد. در این صورت انگار شما آینده بالقوه خود را با پرتاب سکه مشخص کرده اید. هدف باید چیزی باشد که بتوانید از طریق کار کردن در یک دوره زمانی روی خود تأثیر بگذارید، نه چیزی که از طریق شانس به دامان شما بیفتد.

به عنوان مثال، یک هدف شغلی بلندمدت خوب این است که «من می‌ خواهم کسب ‌و کاری داشته باشم که در مدت پنج سال سالانه یک میلیون دلار درآمد داشته باشد»، نه «من می ‌خواهم در عرض پنج سال میلیون‌ ها میلیون دلار برنده شوم.»

2. خاص باشید

به یاد داشته باشید زمانی که شما جوان بودید، و یک بزرگ تر می پرسید: «وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟»

هیچ کس در مورد آن تصمیم مبهمی نداشت. هیچ کس نگفت که وقتی بزرگ شد «می ‌خواهد در رشته پزشکی باشد». بیشتر آنها می گفتند که می خواهند دکتر یا پرستار و غیره شوند. اینها اهداف خاصی بود که ما در کودکی داشتیم. و در حالی که بیشتر ما به عنوان فضانورد یا پزشک به این اهداف نمی رسیدیم، ما هنوز خودمان را در این نقش های خاص تصور می کردیم. ما هنوز تا حدی تصور می‌ کردیم که اینها چه می ‌توانند باشند.

هنگام تعیین اهداف بلند مدت برای زندگی و شغل خود، مهم است که تا حد ممکن خاص باشید. در مورد آنچه می خواهید وارد جزئیات شوید و در مورد آن به صورت بسیار دقیق فکر کنید.

لازم نیست وارد جزئیات خیلی خاص شوید، اما دانستن اینکه چه خواسته های خاصی دارید کلید کار است.

به جای گفتن «پنج سال دیگر، می‌ خواهم ثروتمند شوم»، به این فکر کنید که این برای شما چه معنایی دارد و چگونه به نظر می ‌رسد. آیا این به معنای بازنشستگی در ۵ تا ۱۰ سال آینده است یا صرفاً میلیون‌ ها دلار داشتن تا این مدت است؟

هدف مشخص ‌تر این است: «در پنج سال آینده، من می ‌خواهم صاحب یک فراری شوم، در محله ‌ای مجلل زندگی کنم و به اندازه ‌ای درآمد داشته باشم که بتوانم هر سال یک تعطیلات دو هفته ‌ای به اروپا داشته باشم.»

چرا اهداف بلند مدت خاص کمک می کند این است که می توانید شروع به اندازه گیری هدف کنید.می‌ توانید بگویید که آیا می ‌توانید به معیارهای خاصی دست پیدا کنید یا اینکه نیاز به انجام تنظیمات اینجا و آنجا دارید. در این مثال، اگر به گاراژ نگاه کنید و یکی را ببینید یا موجودی بانک خود را بررسی کنید و ببینید که می توانید یک فراری را بخرید، متوجه می شوید که به هدف خود برای داشتن یک فراری رسیده اید. سنجیدن اینکه آیا «ثروتمند» هستید بسیار دشوارتر است، زیرا ثروتمند همیشه یک هدف متحرک است.

3. اهداف خود را بنویسید

هدفی که نوشته نشده فقط یک آرزوست. ما انسان ها اغلب به رویاپردازی و خیال پردازی مشغول هستیم. اما برای تحقق اهدافمان باید گام های مشخصی برداریم.

وقتی اهداف بلندمدت تعیین می کنید، باید آنها را یادداشت کنید. همین عمل تنها هدف شما را از قلمرو ذهن خارج کرده و وارد دنیای واقعی می کند.

فقط با برداشتن این گام، شانس شما برای دستیابی به هدفتان بسیار بالا می رود. از این گذشته، اکنون به عنوان یک یادآوری عمل می کند. یک یادآوری برای رسیدن به آن هدف.

4. هدف بلند مدت خود را به اهداف کوچک تر تقسیم کنید

گفتن اینکه «در پنج سال آینده، تجارتی خواهم داشت که سالانه یک میلیون دلار درآمد داشته باشد.» می تواند فشار روحی بسیار سنگینی ایجاد کند.  همانطور که قبلاً ذکر شد، افراد اغلب ممکن است صرفا آن را فقط در سر بپروردانند یا آنقدر احساس غمگینی کنند که حتی به خود زحمت انجام دادن آن را هم ندهند.

بهانه آوردن یا مقایسه وضعیت فعلی خود با آن هدف آسان تر است. شاید شما حتی شروع نکرده باشید یا شاید کسب و کاری دارید، و آنقدر درآمد دارد که هر ماه وام مسکن را پرداخت کنید.

چگونه می توان از آنجا به درآمد یک میلیون دلاری در سال برسد؟ پاسخ ساده است، گام به گام.

هنگامی که در مورد اهداف بلند مدت خود تصمیم گرفتید، باید آنها را به اهداف کوتاه مدت تقسیم کنید. هرچه قسمت های آن ها کوچک تر باشد، دستیابی به آن آسان تر است. فرض کنید در حال راه اندازی یک کسب و کار هستید، ابتدا باید در مورد کسب و کاری که می توانید در اوقات فراغت خود راه اندازی کنید تحقیق کنید. گزینه های زیادی وجود دارد که برای شروع لزوماً نیازی به سرمایه گذاری هنگفت ندارند.

سپس، می ‌خواهید با گذراندن دوره ‌های آموزشی و ایجاد شبکه با افراد دیگری که قبلاً در کسب ‌و کار موفق بوده ‌اند، در کسب ‌و کار شایستگی لازم را کسب کنید. هنگامی که پایه و اساس خوبی دارید، وقت آن است که شروع کنید. راه ‌اندازی کسب ‌و کار ترسناک ‌ترین و پربارترین روز زندگی شما خواهد بود، اما هنوز به درآمد یک میلیون دلاری در سال نزدیک نشده ‌اید، پس آن را کمی بیشتر کنید.

هدف سال اول شما ممکن است کسب ۵۰۰۰۰ دلار باشد. در سال دوم، شما می خواهید ۱۵۰۰۰۰ دلار درآمد کسب کنید. از آنجا، شما باید هر سال دو برابر شود تا در پنج سال به یک میلیون دلار برسید.

هر یک از آن سال ها را می توان به اهداف کوچک تر تقسیم کرد تا زمانی که متوجه شوید برای رسیدن به آن هدف باید روزانه ۱۴۹ دلار درآمد داشته باشید. می توانید آن را بیشتر تقسیم کنید و بگویید که باید در مجموع این تعداد فروش داشته باشید. به عنوان مثال، اگر هر کالایی که می ‌فروشید ۵۰ دلار است، باید هر روز فقط سه مورد را بفروشید تا به هدف خود برسید.

در ابتدا، ممکن است هیچ فروش نداشته باشید، اما با آزمایش استراتژی ‌های بازاریابی مختلفی که قبلاً آموخته ‌اید، فروش شروع می ‌شود. سپس، فقط باید تلاش ‌های بازاریابی خود را تنظیم کنید و موفقیت ‌های خود را تقویت کنید.

5. به خاطر داشته باشید که چرا اهداف بلندمدت خود را انجام می دهید

حتی اگر اهداف بلندمدت خود را تعیین کرده اید و حتی آنها را یادداشت کرده اید، باید مدام یادآوری کنید که چرا این کار را انجام می دهید. اهداف بلند مدت شما باید در جایی برجسته (برای شما) نمایش داده شوند. لازم نیست آنها را روی شومینه آویزان کنید، اما باید در جایی قرار بگیرند که بتوانید هر روز آنها را ببینید.

گاهی همه چیز اشتباه می شود و مسائل و مشکلاتی پیش می آید که هیچ کس نمی تواند آنها را ببیند. در این مواقع است که به خاطر سپردن اهداف بلندمدتتان مهم است.

6. دوباره ارزیابی و تنظیم کنید

شما همیشه باید به دنبال راه هایی برای بهبود کاری باشید که انجام می دهید، اما این امر به ویژه در این عصر جدید اینترنت بسیار مهم است. لازم نیست خیلی دور نگاه کنیم تا ببینیم اوضاع چقدر سریع تغییر می کند. شما باید تمایل داشته باشید که مسیر خود را تغییر دهید یا عقب بمانید.

با بازگشت به تجارت رو به رشد خود، بازاریابی که شما را به ۶۰۰۰۰۰ دلار در سال رساند، ممکن است بازاریابی باشد که شما را به هدف بلندمدت یک میلیون دلاری در سال برساند.

همواره هدف خود را در ذهن داشته باشید، اما همیشه مایل باشید مسیر خود را تنظیم کنید تا به آن برسید. این در مورد عقب ‌نشینی‌ ها نیز صدق می ‌کند. حتی زمانی که تغییر برای شما بدتر می شود، راه هایی وجود دارد که می توانید سریع تر از همیشه به عقب برگردید.

7. تسلیم نشوید

بدانید و درک کنید که راه موفقیت هرگز مستقیم نیست. شما به ناچار با موانع و موانعی در راه اهداف خود روبرو خواهید شد. و آن موقع زمانی برای ترک کردن مسیر نیست.

کنار آمدن با موانع یا یافتن راهی برای دور زدن مانع منجر به موفقیت بیشتر از حد انتظار می شود. همیشه به یاد داشته باشید، تنها راه مطمئن برای شکست خوردن، ترک کردن است.

منبع:

• https://www.lifehack.org/788859/long-term-goals